جان خود را فدای جانان کرد، پهلوان مرد آسمانی ما
رستم دیگری به میدان زد، از دل شاهنامه خوانی ما
او خودش یک تنه سپاهی بود، زخمی از هر نبرد بر تن او
بی سلاح و زره به خط میزد، نام پروردگار جوشن او
او که پا میگذاشت در میدان، جبهه آرام میشد از عطرش
ادامه مطلب
درباره این سایت